Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایمنا»
2024-05-04@22:23:46 GMT

خط‌ونشان پیرمرد اصفهانی برای رزمندگان کم‌سن‌وسال!

تاریخ انتشار: ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۱۹۹۳۷

خط‌ونشان پیرمرد اصفهانی برای رزمندگان کم‌سن‌وسال!

«حاجی‌مهیاری، ایستاده بود کنار خاکریز و مواظب بود کسی از زیر کار در نرود. تا ساعت ده صبح جان کندیم اما نتوانستیم سنگر بکنیم، جز اینکه چند کیسه گونی پر کردیم و یک چاله کوچک درست کردیم که به زور جای دو نفر می‌شد، چه برسد به هفت نفر.»

به گزارش خبرنگار ایمنا، حمید داوودآبادی از رزمندگان دفاع مقدس و نویسندگان ادبیات پایداری در روایتگری خاطرات آن سال‌های حماسه که در کتاب «دیدم که جانم می‌رود» آمده است، به توصیف فضای پشت جبهه و جریان داشتن زندگی بین رزمندگان پرداخته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «حاجی‌مهیاری از پیرمردهای باصفای گردان بود که با لهجه غلیظ اصفهانی‌اش، لازم نبود بپرسی بچه کجاست. آن هم به یک پیرمرد با آن هم‌سن‌وسال با حاضر جوابی و تندی بگویی:

- حاجی جون بچه کجایی؟

اگر هم جرأت می‌کردی و می‌پرسیدی، اخم می‌کرد و در حالی که مثلاً عصبانی شده بود، می‌گفت: بچه خودتی فسقلی. با پنجاه شصت سال سنم به من میگی بچه؟

اگر کاری را به کسی می‌سپرد، باید انجام می‌داد و گرنه آن روی حاجی بالا می‌آمد. حاجی موقع کار، شوخی‌بردار نبود. هوا بدجوری گرم بود. رمق کار کردن نداشتم. هر آن امکان داشت هلی‌کوپترهای دشمن حمله کنند، چون حتماً متوجه نقل‌وانتقال نیروها شده بودند. زمین هم سخت بود و لجباز. من و حاج‌آقا علی‌اکبر ژله‌مهیاری و چندتای دیگر، قرار شد با هم یک سنگر درست کنیم. حاجی که اولین بار بود با او آشنا می‌شدم، با لهجه شیرین اصفهانی به شوخی گفت: ماها باید جون بکنیم تا بتونیم یه سنگر واسه این حمید گنده بک درست کنیم.

هر کدام سعی می‌کردیم از زیر کار دربرویم. با زدن دو کلنگ یا بیل، زود کنار می‌رفتیم. عرق از همه جای بدنمان می‌ریخت. لباسهامان شوره زده بودند و پشت پیراهن همه، نقشه‌ای سفید و مبهم به چشم می‌خورد. حاجی‌مهیاری، ایستاده بود کنار خاکریز و مواظب بود کسی از زیر کار در نرود. تا ساعت ده صبح جان کندیم اما نتوانستیم سنگر بکنیم، جز اینکه چند کیسه گونی پر کردیم و یک چاله کوچک درست کردیم که به زور جای دو نفر می‌شد، چه برسد به هفت نفر.

حاجی‌مهیاری با خنده‌ای زیرکانه صدایمان کرد. به طرفش که رفتیم، فهمیدیم نیروهای مشهدی که قبل از ما در خط مستقر بوده‌اند به جای دیگری منتقل می‌شوند. حاجی زاغ یکی از سنگرهای بزرگ و محکم آنها را زده بود، هنوز از سنگرشان خارج نشده بودند که به داخل آن هجوم بردیم.

خنکی سایه در جانمان نشست. اولین کاری که حاجی کرد، رفت سراغ جایخی‌ای که گوشه سنگر بود. پر بود از کمپوت گلابی، سیب و از همه مهم‌تر آلبالو که مشتری زیادی داشت و می‌شد هر یکی از آنها را با دو کمپوت دیگر عوض کرد!

چشمانمان گرد شده بود به داخل جعبه که حاجی نگاهی پر از غیظ انداخت و گفت: بیخود هیشکی حق نداره به اینا چپ نگاه کنه‌ها! حواستون جمع باشه و گرنه با من طرفید!

دقایقی از استقرارمان در سنگر نگذشته بود که یکی از صاحبان قبلی آن برگشت. وقتی گفت:

- اومدم کمپوتامون رو ببرم.

حاجی نگاه تندی به او انداخت که همه ما هم ترسیدیم. چشم غره‌ای رفت و با لهجه اصفهانی گفت: اومدی چی چیا تونو ببری؟

جوان مشهدی با لرز گفت:

- اون کمپوتا که توی او یخ دونه. چند روزه که اونا رو گذاشتیم اون جا خنک بشه.

حاجی دست کرد و دو تا کمپوت سیب در آورد و در حالی که مقابل چشمان متعجب پسر به او می‌داد، گفت: بیا بهتون رحم می‌کنم این دوتا واسه همه‌تون بسه.

که جوان ترجیح داد همان دو تا را هم از دست ندهد! گرفت و رفت.

جالب‌تر این بود که ما هم هرچه به حاجی التماس می‌کردیم، از کمپوت خبر نبود. سرانجام یک کمپوت گیلاس داد و گفت که سه نفره بخوریم.»

کد خبر 660305

منبع: ایمنا

کلیدواژه: دفاع مقدس جنگ تحمیلی خاطرات دفاع مقدس خاطرات جنگ تحمیلی حميد داود آبادي کتاب ديدم که جانم مي رود شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۱۹۹۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ترور یک فرمانده مقاومت توسط تشکیلات خودگردان

منابع محلی در شهر طولکرم در کرانه باختری بامداد امروز از تیراندازی نیرو‌های امنیتی تشکیلات خودگردان فلسطین به سمت خودروی «عمر ابوالفول» از رزمندگان گردان طولکرم و فرمانده یگان الموت در گردان «طولکرم» خبر دادند.

به نوشته خبرگزاری شهاب، او که به شدت زخمی شده بود در بیمارستان «رفیدیا» در شهر نابلس به شهادت رسید؛ همزمان درگیری‌های شدیدی میان رزمندگان گردان طولکرم (وابسته به سرایا القدس-شاخه نظامی جهاد اسلامی) و عناصر امنیتی محمود عباس در شهر طولکرم گزارش می‌شود.
به گفته منابع محلی، پیکر مجروح عمر ابو الفول ابتدا به بیمارستان «ثابت ثابت» در شهر طولکرم منتقل شده و سپس عناصر امنیتی تشکیلات نیز خود را به بیمارستان رسانده‌اند و پس از رزمندگان فلسطینی مجبور به انتقال شهید ابو الفول به بیمارستان «رفیدیا» در نابلس شده‌اند که در آن‌جا به شهادت رسیده است.

در این راستا «ابوشجاع» فرمانده گردان طولکرم نیز در بیانیه‌ای گفت: «سکوت ما به درازا نخواهد انجامید و تجاوزات این دستگاه‌های امنیتی ما را وادار می‌کند تا به این سکوت پایان دهیم».

هماهنگی امنیتی میان تشکیلات خودگردان و سازمان‌های امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی موضوعی است که سال‌هاست فلسطینی‌ها خواستار برچیده شدن آن هستند؛ طی سال‌های گذشته در موارد بسیاری نهاد‌های امنیتی اسرائیلی ترور یا بازداشت نیرو‌های مقاومت در کرانه باختری را به تشکیلات خودگردان سپرده‌اند.

منبع: تسنیم

tags # اخبار سیاسی سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غول‌پیکر چینی از پورشه هم گران‌تر است! قارچ‌های زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی می‌شوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست می‌دهند، چه حسی است؟

دیگر خبرها

  • خط‌ونشان جدید کنگره آمریکا برای مجازات دانشجویان حامی غزه
  • پیرمرد هتاک اصفهانی حکم محرومیت ۱۰ ساله گرفت
  • (عکس) کنایه آتشین محمد عباس‌زاده به پیرمرد جنجالی اصفهانی
  • خبر جدید از پیرمرد هتاک سپاهانی؛ او بازداشت نشده و پیغام ویدیویی داده! +فیلم
  • پیغام جدید از پیرمرد حاشیه‌ساز سپاهانی؛ خبری از دستگیری نیست!
  • پیام پیرمرد حاشیه‌ساز سپاهانی بعد از توهین به هواداران زن پرسپولیسی
  • (عکس) استوری تندوتیز سیدجلال حسینی علیه پیرمرد هتاک اصفهانی
  • پیغام جدید از پیرمرد حاشیه‌ساز سپاهانی در یک ویدئو
  • ترور یک فرمانده مقاومت توسط تشکیلات خودگردان
  • گزارش اختصاصی الجزیره از عملیات‌های دقیق حزب‌الله